روزهایی که پشت سر هم‌ سپری میشوند!

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اولین شب پاییز..» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دلم میخواد بنویسم اولین شب پاییز چ حسی دارم....

امروز عکسای پارسال این روزا رو نگاه میکردم ... خیلی هاشو حذف کردم...سیر تحولی من در شش هفت ماه گذشته ( از مهر به اینور) کاملا مشهود و نمایان بود ! گاهی دلم میخواست میتونستم جای اون دختر توی عکس بودم !‌دقیقا توی همون برهه ی زمان...بعد زمان رو همونجا متوقف میکردم..ادم ها رو...حرف ها رو...همه چی رو...

امشب فقط دلم میخواست یک نفر بود حرف میزد ، حرف میزدو حرف میزد و من هیچ نمیگفتم !

تمام./

 

+ بعضی وقتا هم میگم به درک ! احساس میکنم این زخم کهنه زیادی کهنه شده !‌زیادی چرک مرده و حال به هم زن شده ! کاش میشد بهش فکر نکرد... کاش میشد توی اولین شب پاییز بهش فکر نکرد...

  • محمد رضا خادمی