روزهایی که پشت سر هم‌ سپری میشوند!

  • ۰
  • ۰

شابد دوست: زهرا ی قسمتی از کتاب شازده کوچولو هست که میگه : بدتر از اونی که بیای و کسی متوجه نشه ، اینه که بری و کسی متوجه نشه! ... البته ما متوجه شدیم که تو رفتی...

زهرا: ......

شاید دوست: خب زهرا من ی رب دیگه جمع میکنم میرم.

زهرا: باشه.

شاید دوست: دست بده!

شاید دوست: بوسم کن!

زهرا: بوسم نمیاد!:-\ 

شاید دوست: دیگه باهات حرف نمیزنم!

زهرا :خب نزن! 

شاید دوست: زهرا؟!o__0

زهرا: فک‌‌کردی برام مهمه؟!

......

خدایا! فکر‌میکنن اینکه با من حرف بزنن یا نزنن برای من مهم ه!:-\ 

....

مکالمه جات با کسی‌که یک روووووز فکر‌میکردم میشه بهش گفت «دوست!» . اما آدم هیچوقت‌نمیدونه تو زندگی چه اتفاقایی میفته!

ولی واقعا اینکه در تمام طول روز اینجام و ده تا کلمه م با اینا حرف نمیزنم برام مهم نیست!

فقط منتظر سه شنبه هام که برگردم به آرامش خونه مون:-) 

  • ۹۸/۱۰/۰۲
  • محمد رضا خادمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی